امام علی ع و بچه ها
معرفی کتابی در مورد امام علی ع و بچه ها
یکی از ویژگیهای حضرت علی(ع) توجه ایشان به فقیران و یتیمان بوده است.حضرت علی(ع)میگفت:((امام پدر بچه های بیسرپرست است.))او هیچ وقت طاقت دیدن اشک بچه ها را نداشت.دوستشان میداشت،با آنها بازی میکرد و آنها را میخنداند. این کتاب شامل هفت حکایت شیرین و خواندنی از نشست و برخاستهای ایشان با کودکان است.
نام کتاب:هفت حکایت از بچه ها و حضرت علی ع
پدید آورنده: آقای مصطفی رحماندوست
تصویرگر: خانم سحر حقگو
کاری از واحد کودک موسسه نشر افق(کتابهای فندق)
داستانی از کتاب هفت حکایت از بچه ها و حضرت علی ع
........................
شعری در مورد امام علی ع
او یار محمد (ص) او یار خدا بود
در چشم و دل او آثار خدا بود
او بود که می برد نان پیش یتیمان
مردی که به لب داشت ذکر خوش قرآن
با هیچ ستمگر او صلح نمی کرد
او دادگری بود بسیار جوانمرد
او بود که خوابید در جای محمد
دنیای علی(ع) بود دنیای محمد(ص) شاعر:جعفر ابراهیمی(شاهد)
...........................
بچه ها:
مولا علی شب که میشد غذا و خرما بر میداشت
میبرد واسه گرسنهها اونها رو تنها نمیذاشت
با یتیما بازی میکرد دست رو سراشون میکشید
میگفت به مردم همیشه با اونها مهربون باشید شاعر:نجمه سادات هاشمی
......................................
احادیثی از کتاب باغ گل امام علی
لا تَباغَضُوا
با یکدیگر دشمنی نکنید. الحکم من کلام الامام امیرالمؤمنین علی ع ،۹۰
یاور و یار هم باشید دوستیها را کم نکنید
دلها را نزدیک بکنید دشمنی با هم نکنید
........................
فَکِّر ثُمَّ تَکَلَّم
بیندیش،سپس سخن بگو. عیون الحکم و المواعظ،۶۰۸۴
ای گل خوشبوی من همیشه پیش از سخن
خوب بیندیش و بعد حرف خودت را بزن
......................
اِرحَم تُرحَم
به دیگران مهربانی کن تا به تو مهربانی کنند. بحار ج۷۴ص۱۰۰
مهربانی کن به این مهربانی کن به آن
تا همه مثل خودت با تو باشند مهربان
.........................
اَقِل تُقَل
از خطای دیگران در گذر تا از خطای تو درگذرند. غررالحکم ج۲ص۱۷۲
از خطای این و آن در گذر ای مهربان
از خطایت بگذرند خیلی آسان دیگران
منبع:باغ گل امام علی
............................
داستان هایی از امام علی ع به زبان شعر
نوزاد ناز
وقت نماز امام علی ع داخل مسجد که رسید
دوستان خود را آن جا دید،ولی یک آقا را آن جا ندید
به آن ها گفت:«دوستان خوب آن یکی دوستمان کجاست؟
توخانه است؟ رفته سفر؟ یا این که این نزدیکی هاست؟»
با خنده گفتند همگی: صاحب یک پسر شده
شکر خدا دوست شما چند ساعت پدر شده
امام علی ع با شادی گفت: «پس ما هم آن جا برویم
نمازمان تمام که شد دیدن آن ها برویم
وقتی امام بچه رادید خندید و گفت:« با نمک است
هدیه ی زیبای خداست پا قدمش مبارک است»
گل پسرچشم عسلی صورت ناز مخملی
تو چشم هایش افتاده بود عکس روی امام علی ع
دختر گریان
امام خوب ما علی ع وقتی که به بازار رسید
اوهو اوهو اوهو اوهو صدای گریه ای شنید
نزدیکیش دختری دید که بر زمین نشسته است
مقداری خرمای خراب گرفته در میان دست
فوری آمد کنار او «چیه؟چیه؟دختر من ؟
چکار شده به من بگو گریه نکن حرفی بزن»
من کمی خرمای سیاه خریده ام از این آقا
همه خراب است ولی او نمی دهد پول مرا
امام علی همراه او آمد پیش خرما فروش
گفت:پول دختر رابده خرمای بد هم نفروش
خرمای خوب خرید و شاد رفت به سوی خانه مثل باد
امام علی خنده به لب به راه خود ادامه داد
جارو
امام علی(ع)توخونه هم همیشه همکاری می کرد
با خوش حالی فاطمه(س)را تو کار هایش یاری می کرد
گاهی شبیه فاطمه(س) توخانه رفت و رو می کرد
جارو به دستش می گرفت با شور و شوق جارو می کرد
از تو اتاق شروع می کرد تا می رسید کنار در
حیاط رو هم خیلی تمیز جارو می کرد آخر سر
اتاق ها هم مثل دسته گل قشنگ با صفا می شد
حیاط خانه صبح و عصر باغ پرنده ها می شد
پروانه های خال خالی با بال های نرم و مخملی
می چرخیدند با خوش حالی به دور خانه ی علی
آش عدس
امام خوب ما علی(ع) نشسته بود توی اتاق
فاطمه(س)گوشه ی حیاط غذا می پخت روی اجاق
در جلوی امام علی(ع) کمی عدس تو کاسه بود
لابلای عدس ها هم مقداری ریگ و ماسه بود
امام علی(ع)باحوصله عدس هارا می ریخت تو مشت
از تو عدس ها بر می داشت ذره های ریز و درشت
وقتی عدس ها پاک شدند آن ها را شست و ریخت تو آش
آش عدس را فاطمه(س) به هم می زد یواش یواش
بچه هاهم می خندیدند پیچیده بود صدایشان
مادرشان توکاسه ریخت آش عدس برایشان
کاشکی ماهم آن جا بودیم خورده بودیم از آن نهار
ظرف های ساده ی علی(ع) کاشکی میماند به یادگار
داستان جارو و آش را میتوان با این هدف برای بچه ها گفت که در مورد همکاری زن و مرد با هم در کارهای خانه برایشان از کودکی الگوسازی بشود.
منبع:مجموعه چهار جلدی گل و پروانه کاری از آقای سید محمد مهاجرانی
رنگ آمیزی برای روز پدر